کنترل ولو Control Valve

کنترل ولو Control Valve یکی از رایج ترین المان‌های کنترل نهایی در سیستم‌های کنترل صنعتی،  کنترل ولو Control Valve می‌باشد. کنترل ولو برحسب فرمان یک سیگنال اتوماتیک همچون سیگنال یک کنترل کننده یا دستگاه منطقی (مانند PLC) فلوی سیال عبوری از یک لوله را محدود می‌کند. برخی از طرح‌های کنترل ولو برای کنترل گسسته‌ی (on / off) فلوی سیال در نظر گرفته شده اند، در حالی که برخی دیگر برای تنظیم فلوی سیال در جایی بین حالت کاملا باز و کاملا بسته (Shut) طراحی شده اند. یک ولو on / off از نظر الکتریکی معادل یک سوئیچ است، در حالی که یک ولو تنظیم کننده (Throttling valve) از نظر الکتریکی معادل یک مقاومت متغیر می‌باشد.












​​​​​​​




​​​​​​
​​​​​​​


 کنترل ولو Control Valve از دو بخش عمده تشکیل شده است: بدنه‌ی ولو (Body) که شامل همه ی تجهیزات مکانیکی لازم برای تأثیرگذاری بر فلوی سیال می‌باشد، و محرک ولو (Actuator) که نیروی مکانیکی لازم برای حرکت اجزاء داخلی بدنه‌ی ولو را تأمین می‌کند. اغلب اوقات، تفاوت عمده‌ی بین یک کنترل ولو on / off و یک کنترل ولو Throttling در نوع اکچویتور به کار رفته برای ولو است. اکچویتورهای on / off موقعیت مکانیزم ولو را تنها در حالت کاملا باز و یا کاملا بسته قرار می‌دهند، این در حالی است که اکچویتورهای Throttling باید بتوانند با دقت موقعیت مکانیزم ولو را در هر نقطه‌ی بین حالت کاملا باز و یا کاملا بسته تنظیم کنند.
برخی از طرح‌های بدنهی ولو مانند ولوهای سماوری Plug valves   و ولوهای توپی Ball valves در سرویس‌های on / off به مراتب بهتر کار می‌کنند، در حالی که طرح‌های دیگر همچون ولوهای کروی دو پورتی (Double - ported globe valves) در کاربردهای Throttling بهتر عمل می‌کنند. با این حال می‌توان بسیاری از طرح‌های ولو را صرفا با اتصال یک اکچویتور مناسب در هر کدام از این دو سرویس ( on / off یا Throttling) بکار برد.














​​​​​​​

به مجموعه اجزاء خاصی که در داخل بدنه‌ی یک
 کنترل ولو Control Valve قرار داشته و عمل Throttling یا بستن کامل مسير فلوی سیال را انجام میدهند، اصطلاحا تریم ولو (Valve Trim) گفته می‌شود. برای هر نوع عمده از  کنترل ولو Control Valve، معمولا طراحی‌های تریم بسیار متنوعی وجود دارد. انتخاب نوع ولو و تریم آن با توجه به نوع سیال تحت کنترل، خصوصیات عمل کنترلی (on / off یا Throttling)، شرایط فرآیند (نرخ فلوی مورد انتظار، دما، فشار، و غیره)، و جوانب اقتصادی تعیین می‌شوند.​​​​​​
​​​​​​​

تقسیم بندی انواع کنترل ولو Control Valve
یکی از سریعترین ، راحت ترین و پر مصرف ترین وسایل جهت کنترل محرک پروسه 
 کنترل ولو Control Valve است. در انتخاب یک  کنترل ولو Control Valve​​​​​​​ بدنه، جنس و مشخصه کاری از اهمیت زیادی برخوردار است. در ضمن می توان گفت مسایلی از قبیل دقت، راندمان و قیمت نیز مهم می باشد. شیر وسیله ایست برای مهار کردن جریان فشار سیالات به کار می رود. شیرها به دو دسته تقسیم میشوند:

شیر دستی (manual valve): شیرهایی که به صورت دستی کار می کنند.

;کنترل ولو (Control valve): شیرهایی که با نیروی هوا، مایعات و گازهای کنترل شده کار می­کنند.
















​​​​​​​

​​​​​​​


 کنترل ولو Control Valve دارای سه قسمت مهم هستند:

بدنه (Body): بدنه قسمتی از شیر است که مایع و یا گاز از آن عبور می کند و از نشیمنگاه بندآور (Disc) و ساقه(stem) تشکیل شده است. بنابراین می توان گفت که کار بدنه کنترل کردن جریان ، فشار و دما در اثر نیرویی است که قسمت محرک شیر به  وارد میکند.

محرک (Actuator):
محرک آن قسمت از
 کنترل ولو Control Valve است که فرمان های دریافتی را به صورت انرژی مکانیکی در اورده و باعث باز و بسته شدن ولو می شود. فرمان های برقی به دلیل گرانی و پیچیدگی دستگاه های لازم زیاد معمول نیستند و از فرمان های هیدرولیکی موقعی استفاده می­شود که یا دسترسی به هوا نباشد و یا این که درجه حرارت محیط انقدر پایین باشد که باعث یخ زدن آب موجود در هوا شود. ولی بطور کلی فرمان های پنوماتیکی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند. محرک ها انواع مختلفی دارند مانند محرک پیستونی ، دیافراگمی و دستی. در محرک های پیستونی اختلاف فشار هوا در دو طرف پیستون ، باعث باز و بسته شدن ولو می شود. از محرک های دستی به عنوان مسیر بایپس استفاده می­شود.
Positioner: این قسمت ضمن ایجاد عمل تقویت فلو مقدار دقیق باز و بسته شدن ولو را تنظیم می­کند.​

اصطلاحات رایج در کنترل ولو Control Valve
Actuator
قسمتی از شیر که به وسیله جریان الکتریکی یا فشار سیال به عضو مسدود کننده شیر نیرو و حرکت اعمال می­کند. هدف اکچویتور
 کنترل ولو Control Valve تامین نیرو محرکه لازم برای به کار انداختن مکانیزم ولو می­باشد. اکچویتورها به انواع مختلفی مانند اکچویتورهای نیوماتیکی، هیدرولیکی، الکتریکی و دستی تقسیم بندی می­شوند.

Air Set
نام دیگر Air Set اصطلاح Supply Pressure Regulator می­باشد و وسیله­ای است که جهت کاهش فشار واحد جهت استفاده در positioner و دیگر وسایل کنترل استفاده می­شود. معمولا فشار حدود 20-35 psi می­باشد.

AV
ضریب جریان شیر در سیستم بین المللی SI

ANSI Class
معرف و نمایشگر میزان تحمل شیر در اثر فشار سیال می باشد. برای این منظور جداولی توسط انجمن مهندسی مکانیک امریکا برای هر آلیاژ تهیه شده که در آن جداول حداکثر فشاری که شیر می تواند در هر دمای بخصوص تحمل نماید، درج شده است. معمولا از کلمه class و یک عدد جهت نمایش ANSI Class استفاده می شود.

Body:
بدنه شیر اصلی ترین قسمتی از شیر است که تحت فشار می­باشد. این قسمت شامل اتصالات به لوله (connecting end) و مسیر جریان می­باشد. این قسمت همچنین محل لازم برای seat  و plug را فراهم می آورد.
Bonnet:
قسمتی از شیر است که میله شیر (stem) در آن حرکت می­کند و به عنوان یک هدایت کننده (Guid) برای میله شیر می­باشد. همچنین Bonnet در برگیرنده جعبه آیینه و آببند می­باشد. Bonnet یا ساقه شیر می­تواند یکپارچه، پیچی یا فلنجی باشد.

Booster:
تقویت کننده، یک رله ی پنوماتیک است که جهت کاهش تأخیر زمانی (time leg) در مدارهای پنوماتیک به وسیله تولید سیگنال های خروجی حجم بالا و یا فشار بالا استفاده می­شود. از این وسیله می­توان به عنوان تقویت­کننده حجم (volume booster) و یا تقویت کننده فشار استفاده کرد.


Cage:
عضوی سیلندر مانند تو خالی است که قسمتی از تریم شیر محسوب می­گردد. از این عضو می­توان به عنوان یک هدایت کننده جهت هدایت بندآور بر روی نشیمنگاه استفاده نمود. در بعضی از شیرها cage ممکن است دارای حفره­ای با اشکال مختلف باشد که خصوصیات جریانی
 کنترل ولو Control Valve را تعیین می­کند. همچنین  cageمی­تواند به عنوان کاهنده سر و صدا و نیز به عنوان یک وسیله ضد کاویتاسیون استفاده شود.
















​​​​​​​

Control valve gain:
رابطه بین حرکت و میزان جریان عبوری از شیر که بوسیله منحنی هایی در روی یک نمودار به صورت منحنی های مشخصه شیر بیان می شود.

Diaphragm:
عضو انعطاف­پذیری است که نسبت به فشار اعمال شده به آن واکنش می­دهد و نیرو را به صفحه دیافراگم و سپس میله شیر (stem) انتقال می­دهد.

Face-to-Face:
فاصله بین سطح مربوط به ورودی تا سطح مربوط به خروجی شیر است. این ابعاد توسط استاندارد ANSI/ISI مشخص شده است.

High recovery valve:
طرحی از شیر که مقدار کمی از انرژی جریان را از دست می­دهد و اغتشاش کمی در جریان به وجود می­آورد. در این شیرها فشار بعد از ناحیه vena contracta با درصد بالایی نسبت به مقدار اولیه آن بازیافت می­شود. شیرهای Rotary از این دسته می­باشند.

Low recovery valve:
طرحی از شیر که مقدار قابل توجهی از انرژی سیال را به علت ایجاد اغتشاش هدر می­دهد و این مسئله به علت وجود مسیر پیچ در پیچ در جریان می­باشد. همچنین بازیافت فشار بعد از نقطه vena contracta کمتر از شیرهای High recovery valve می­باشد. شیرهای Globe از این دسته می­باشند.

Nominal pipe size (NPS):
قطر لوله بر حسب اینچ که به وسیله نوشتن کلمه NPS و سپس یک عدد مشخص می شود. به عنوان مثال NPS 28

Nominal size (DN):
علامت متریک اندازه لوله (برحسب میلی متر) که جهت نمایش آن با حروف DN و سپس یک عدد مشخص می شود به عنوان مثال DN6

Plug:
یک عضو استوانه­ای شکل که در مسیر جریان با حرکت خطی جهت تنظیم جریان سیال حرکت می­کند. این عضو همچنین می­تواند یک استوانه یا مخروط ناقص باشد که جریان سیال از درون آن عبور می­کند و با حرکت دورانی خود جریان سیال را تنظیم می­نماید.

Rangeability:
مربوط به
 کنترل ولو Control Valve است که در آن Range شیر عمل کنترل را انجام می­دهد و عبارت است از نسبت حداکثر به حداقل جریان کنترل شونده. دامنه شیر را معمولا در 10% و 100% حرکت شیر در نظر می­گیرند.

Reverse active Valve:

 کنترل ولو Control Valve که موقعی که سیگنال اعمالی روی محرک افزایش می ­یابد، باز می­نماید.

کنترل ولو Control Valve
تقسیم بندی کنترل ولو Control Valve
تقسیم بندی انواع کنترل ولو
کنترل ولو Control Valve